امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

تقدیم به پسر نازم

هوا آفتابی میشه چشماتو واکن پسرم آسمون آبی میشه من و نیگا کن پسرم قربون صداقتت برم یه لحظه رو به روم مثل آیینه بشین با من صفا کن پسرم آسمون منتظر بچگیاته حالیته؟ ناز شستت.پاشو بادبادک هوا کن پسرم لب هره که میری بازی، حواست همه وقت سر جاش باشه، همه جا رو نیگا کن پسرم بازی اشکنک داره پاینتر نیفتی مامان جون سر شکستنک داره...سرتو بالا کن پسرم اگه مثل من زمین خوردی یه وقتی بی هوا یا علی بگو و مولا رو صدا کن پسرم خوب من! مهربونی چیز بدی نیست بخدا همه ی دردا رو با همین دوا کن پسرم اگه بد دیدی بگو خدا نیامرزه من و اگه خوب شدی برو من و دعا کن پسرم پسرم مثل بابات اهل صفا باش با همه با تموم آدما اینجوری تا کن پسرم ...
8 خرداد 1390

سال جديد در كنار گل گلي مامان

سال 1390 دومين عيد بود كه كنار پسر قشنگمون داشتيم و از اين بابت خداي مهربون را شاكريم اميدوارم صدبهار زيبا را تجربه كني پسركم . امير محمد امسال هفتمين روز عيد را به اراك خونه بابا بزرگ رفت و مثل هميشه حسابي به همه ما خوش گذشت و شهر زيباي اراك را حسابي سياحت كرديم و طبق رسم خانوادگي ما يازده بدر و دوازده بدر و سيزده بدر داشتيم و هر روزش را جاهاي خوبي بوديم كه از بين عكسهاي كه داريم اين سه عكس را انتخاب كرده و تو وبلاگ مي زارم.   ...
7 خرداد 1390